در طول مدتی که مارتینلی با ژانگ گذراند، متوجه شد که ژانگ دوستان زیادی دارد، اما هیچیک از آنها واقعی و دلسوز بهنظر نمیرسند. دوستان پلاستیکی جیمی، بیشتر شبیه مگسهایی بودند که برای منافعشان دور جیمی جمع شدهاند. کارآگاه، جیمی را مردی مهربان و خوشقلب میدانست که تنها خواستهاش این بود که دوست داشته شود؛ اما درنهایت تنها رفیق واقعی او سگش «چَد» بود.
ژانگ بدون هیچ منبع درآمد قابل مشاهدهای زندگی شیک و پر تجملی را به راه انداخته بود. جیمی به ریخت و پاش معروف بود و برای دورهمیهای بیدلیل و پایانناپذیرش هزینهی زیادی میکرد. تا آنجا که کسی میدانست، او واقعاً شغلی نداشت. به همه گفته بود که خیلی زود وارد بیت کوین شده و هزاران سکه در همان روزهای اولیه استخراج کرده است. میگفت که از سال ۲۰۰۹ در زمینهی کریپتو فعالیت داشته است؛ یعنی همان سالی که ساتوشی ناکاموتو مرموز و گروه کوچکی از توسعهدهندگان مرتبط با خالق ناشناس رمزارز، بیت کوین را اختراع کردند.
اگرچه جیمی در خانهی ییلاقی ساده خارج از دانشگاه، در نزدیکی محل اقامت دانشجوییاش زندگی میکرد، اما ریختوپاشهای زیادی داشت؛ ازجمله خرید خانهی کنار دریاچه، قایق، جت اسکی، ماشینهای گران مثل تسلا مدل اس و BMW X5، سفرهای متعدد با پروازهای درجه یک، اقامت در هتلهای مجلل، غذاخوردن در لوکسترین رستورانها و خرید از گرانترین فروشگاهها.
در این میان هرکسی که با ژانگ دوست بود، از داراییهای او لذت میبرد. ژانگ از پول خرج کردن بهعنوان روشی برای تحتتأثیر قرار دادن آدمها استفاده میکرد. گویا تا وقتیکه موفق بود و میتوانست دوست داشته شود، با این موضوع مشکلی نداشت.
یکی از همکلاسیهای دانشگاه ژانگ تعریف میکند که او بهطور هیجانی کارهایی میکرد که به پول زیادی نیاز داشت و سپس همهی ما را در آن شریک میکرد. در سال ۲۰۱۸، زمانی که تیم فوتبال محبوبش جورجیا بولداگز برندهی رز باول (Rose Bowl) شد، ژانگ گروه کوچکی از دوستانش را به سفری به لسآنجلس دعوت کرد. جیمی نه تنها هزینهی تمام بلیتها را پرداخت، بلکه جت شخصی کرایه کرد. او به هر نفر ۱۰٬۰۰۰ دلار داد تا همه بتوانند در بلوار رودیو درایو که شیکترین و گرانبهاترین خیابان بورلی هیلز است، هرچیز لوکسی را که میخواهند، بخرند.
درحالیکه ژانگ در لسآنجلس دستودلبازانه ریختوپاش میکرد، گروه کوچکی از مأموران واحد تحقیقات جنایی خدمات درآمد داخلی (IRS) در تلاش بودند تا راز جنایتی را حل کنند که به سالها قبل برمیگشت؛ پروندهای به نام سیلکرود (Silk Road).
ماجرای هکی در سال ۲۰۱۲، توجه بازرسان را به خود جلب کرده بود. در جریان این هک شخصی ۵۰٬۰۰۰ بیت کوین را از سایتی در دارک وب بهنام «سیلک رود» به سرقت برده بود. سیلک رود یکی از اولین بازارهای کریپتویی بود که خریداران و فروشندگان ناشناس در آن انواع و اقسام اجناس غیرقانونی اعم از مواد مخدر، اسلحه و چیزهای دیگری را که میخواستند از چشم پلیس مخفی بماند، مبادله میکردند.
طبق اسناد دادگاه، بهمرور زمان ارزش بیتکوین دزدیدهشده توسط هکر سیلک رود به بیش از ۳٫۳ میلیارد دلار رسیده بود. مأموران توانستند موقعیت بیتکوینهای بهسرقترفته را در بلاکچینی که دفترکل عمومی همهی تراکنشها است، ردیابی کنند؛ اما آنها موفق به شناسایی هویت صاحب جدید بیتکوینها نشدند. ماموران IRS سالها نظارهگر وجوهی بودند که سارق از حسابی به حساب دیگر منتقل و مقداری از آن را جدا میکرد، سپس بخشی از آن را برای پولشویی به میکسرهای کریپتو که بهمنظور پنهان کردن منبع پول طراحی شده بودند، هدایت میکرد.
در نهایت Chainalysis، شرکت تجزیه و تحلیل بلاکچین که در حال ردیابی کیف پولهای دیجیتال حاوی داراییهای به سرقترفته از سیلک رود بود، متوجه شد که هکر یک اشتباه کوچک مرتکب شده است. او حدود ۸۰۰ دلار را به یک صرافی رمزارز انتقال داد که از قوانین بانکی تعیینشده پیروی میکرد. سیاست «know your customer» (بهاختصار KYC) به معنای «مشتریت را بشناس» که برای احراز هویت صاحب حساب استفاده میشود، یکی از همان قوانینی بود که سرانجام نوری به پرونده باز سرقت از سیلک رود تاباند.