قهرمان یا شخصیت فرعی فرقی نمیکند، خلق یک شخصیت اصیل که بتواند مخاطب را به خود جذب کند، کار آسانی نیست. یک شخصیت خوب میتواند بار یک فیلم را تماماً به دوش بکشد. گاهی شخصیتها با جذابیتی که در وجود و حضورشان است این قابلیت را دارند که تمام درام مورد نیاز یک فیلم را تأمین کنند و در بعضی موارد، حتی فراتر از فیلمها بروند. مثال شخصیتهای این چنینی در تاریخ سینما زیاد است. اما شخصیت بد فیلم هم داریم؛ شخصیتی که میتواند به تنهایی یک فیلم را خراب کند.
حتی اگر تمام اجزا و عناصر یک فیلم کنار هم جفت و جور شوند، یک شخصیت میتواند به تنهایی و به سادگی کاری کند که مخاطب تمام ویژگیهای مثبت فیلم، از فیلمبرداری گرفته تا فیلمنامه، را فراموش کند. این در بسیاری موارد به خاطر پرداخت ضعیف این شخصیتها در فیلمنامه است نه فقط بیاستعدادی بازیگر. چه بسا باتجربهترین بازیگرها هم گاهی شاید نتوانند از پس شخصیتی که در فیلمنامه بد نوشته شده است، برآیند. گاهی هم شخصیت بد است و هم بازیگر. در این فهرست، بعضی از بدترین شخصیتهای فیلمها را معرفی کردهایم. بعضی این شخصیتها را فیلمسازان بزرگی مثل جرج لوکاس، ریچارد لینکلیتر و باز لورمن خلق کردهاند.
۱۰. کلنل تام پارکر، شخصیت بد فیلم «الویس» (Elvis)
- سال اکران: ۲۰۲۲
- کارگردان: باز لورمن
- بازیگران: آستین باتلر، تام هنکس، اولیویا دییونگ، هلن تامسون، ریچارد راکسبرا، کلوین هریسون جونیور، دیوید ونهام، کدی اسمیت-مکفی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: زندگی الویس پریسلی، خواننده سرشناس راک اند رول از دیدگاه مدیر برنامههایش، کلنل تام پارکر.
همان موقع هم که «الویس» باز لورمن بیرون آمد، ناتوانی تام هنکس در خلق یک شخصیت شرور موضوع بحثهای پیرامون فیلم بود. این فیلم البته نامزد بهترین فیلم اسکار شد و برای بازیگری نقش اول مرد هم یک نامزدی اسکار برای آستین باتلر به همراه داشت، اما این دلیل نمیشود که نتوان نقدی به آن وارد کرد. فیلم باز لورمن قصه زندگی الویس پریسلی، سلطان راک اند رول را از روزهای نخست گمنامی تا پایان تراژیکش روایت میکند، همان سبک و ریتم تند آشنای کارهای لورمن را دارد، با یک بازی خارقالعاده از آستین باتلر که برایش جایزه بفتا هم گرفت.
با این حال، آنچه فیلم را ضعیف میکند، تام هنکس است که در نقش مدیر جنجالی و عجیب الویس، کلنل تام پارکر، بازی بسیار ضعیفی را از خود ارائه کرده است. البته این تا حد زیادی به خاطر فیلمنامهای است که لورمن نوشته است، او یک شخصیت شرور تیپ ساخته که فقط و فقط انگیزههای کاپیتالیستی، مسخره و نهچندان مشخص دارد.
۹. یونیوشی در «صبحانه در تیفانی» (Breakfast at Tiffany’s)
- سال اکران: ۱۹۸۱
- کارگردان: بلیک ادواردز
- بازیگران: آدری هپبورن، جورج پیپارد، پاتریشیا نیل، بادی ابسن، مارتین بالسام، میکی رونی، خوزه لوئیس د ویلایونگا
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: هالی گولایتلی، دختر جوانی است که به تنهایی زندگی میکند. او دختری ساده، زیبا و وحشی است که در پانزده سالگی ازدواج میکند ولی پس از مدت کوتاهی به قصد بازی در فیلم، همسرش را ترک کرده و به هالیوود میرود، اما آنجا هم ماندگار نمیشود و راهی نیویورک میشود. آشنایی هالی با نویسنده جوانی به نام پل وارجک باعث دگرگونی زندگی هر دوی آنها میشود.
زمانی در اواخر قرن بیستم میلادی فیلم کمدی بلیک ادواردز ،«صبحانه در تیفانی» با بازی آدری هپبورن در نقش هالی گولایتلی، یکی از شخصیتهای بهیادماندنی سینما و به عنوان یکی از بهترینهای این ژانر شناخته میشد. حالا سالها بعد تقریباً کسی اسمی از آن نمیبرد؛ مگر به لطف آدری هپبورن با آن تیپ و لباسهای خاصش در حد چیزی شبیه به نماد فشن یک دوره خاص، یادی از این فیلم در ذهن سینمادوستان باشد. البته این یک دلیل مهم دیگر دارد و آن وجود شخصیت نژادپرست یونیوشی با بازی میکی رونی است.
فرهنگ عامه امروزی دیگر اجازه چنین خطایی را به هالیوود و به هیچکس نمیدهد. در دهه ۱۹۶۰ نژادپرست بودن هنوز چیز بدی محسوب نمیشد. آمریکاییها هنوز به سیاهپوستها میگفتند کاکاسیاه و جهان هم چندان بهشان کاری نداشت. اما امروز دیگر درک اینکه چرا آقای یونیوشی، صاحبخانه آسیایی قهرمان فیلم، با بازی رونی و تصویر کلیشهای که از یک چینی نژادپرست به نمایش میگذارد، اینقدر شخصیت آزاردهندهای است، سخت است. همین که یک بازیگر سفیدپوست نقش یک آسیایی را بازی میکند (یعنی سازندگان اثر به هیچ وجه حاضر نبودند حتی یک بازیگر آسیایی برای این نقش بیاورند) خود به اندازه کافی بد است، اما صاحبان اثر به این هم راضی نشدند و با گریمی که برای این بازیگر در نظر گرفتهاند، نژادپرستی و توهین را به سطح جدیدی بردند.
۸. جار جار بینکس، شخصیت بد فیلم «جنگ ستارگان: تهدید شبح -قسمت اول» (Star Wars: Episode I – The Phantom Menace)
- سال اکران: ۱۹۹۹
- کارگردان: جرج لوکاس
- بازیگران: لیام نیسون، ایوان مکگرگور، ناتالی پورتمن، جیک لوید، احمد بست، ایان مکدیارمید، آنتونی دنیلز، کنی بیکر، پرنیلا آگوست، فرانک اوز
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۲ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: ۳۲ سال قبل از سهگانه اصلی (۱۳ سال قبل از تأسیس امپراتوری کهکشانی) و در دوره جمهوری کهکشانی، استاد جدای کوایگان جین و شاگردش اوبی-وان کنوبی سعی دارند از ملکه پدمه آمیدالا محافظت کنند و امید دارند پایانی مسالمتآمیز را بر مناقشه تجاری میان سیارهها فراهم کنند. در همین حین بردهای جوان به نام آناکین اسکایواکر که توانایی بالایی در دستیابی به نیرو دارد، به آنها ملحق میشود و مدتی بعد از بازگشت مرموزانه سیتها آگاه میشوند.
خود «شبح تهدید» قسمت اول سهگانه دوم «جنگ ستارگان» (در واقع قسمت اول کل مجموعه) در زمان اکران با حملات زیادی از سوی منتقدان و طرفدارن فرنچایز روبهرو شد. با اینکه هیجان به اوج خود رسیده بود و دوستداران «جنگ ستارگان» برای دیدن فیلم لحظهشماری میکردند، بسیاری با ناامیدی از سالن سینما بیرون آمدند. چرا که برای تماشای همان جادویی که از سهگانه اصلی «جنگ ستارگان» در خاطر داشتند، به سینما رفته بودند و آنچه نصیبشان شد، یک فیلم علمی-تخیلی سیاسی عجیب بود درباره راههای بازرگانی و مقامات مالیاتی با یکی از رومخترین شخصیتهای تمام دوران سینما در مرکز آن.
جار جار بینکس که ترکیب عجیبی از خرگوش و مارمولک بود، اغلب به عنوان یکی از شخصیتهایی که به لطف شوخیهای آزاردهنده و بیهودگی وجودش در قصه، به مجموعه «جنگ ستارگان» ضربه زد، شناخته میشود. گویا لوکاس یک بار حین ساخت فیلم گفته بود که جار جار رمز تمام معمای قصه است، و آه که چقدر در اشتباه بود.
۷. جنی اوردین در «دارودستههای نیویورکی» (Gangs of New York)
- سال اکران: ۲۰۰۲
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، دنیل دی-لوئیس، کامرون دیاز
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۳ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: در دهه ۱۸۶۰ گروهی از مهاجران ایرلندی در اعتراض به دستمزدهای پایین ناشی از هجوم بردههای آزادشده و تهدید به سربازگیری اعتراض میکنند.
از نگاه بخش زیادی از سینمادوستان جهان، ایرادی به مارتین اسکورسیزی، فیلمساز امریکایی وارد نیست. او که فیلمهایی مثل «راننده تاکسی» (Taxi Driver)، «گاو خشمگین» (Raging Bull) و «گرگ وال استریت» (The Wolf of Wall Street) را در کارنامهاش دارد، همچون تمام فیلمسازان مؤلف بزرگ دنیا، تصویری بتگونه میان طرفدارانش دارد اما حتی بزرگترین کارگردانها هم میتوانند گاهی خطا کنند و فیلم بد بسازند. و «دار و دستههای نیویورکی» حقیقتاً یکی از بدترین فیلمهای تاریخ سینماست.
با اینکه دنیل دی لوئیز و لئوناردو دیکاپریو در نقشهای خودشان در این فیلم مثل همیشه خوب ظاهر شدهاند، کامرون در نقش جنی اوردین کم میآورد. اوردین شاید یکی از بدترین شخصیتهای کارنامهی اسکورسیزی باشد و یک شخصیت زن مکمل بسیار ضعیف است که انگار حضورش در قصه بیهوده است و به همین خاطر به فیلم آسیب میزند.
۶. جوکر، شخصیت بد فیلم «جوخه انتحار» (Suicide Squad)
- سال اکران: ۲۰۱۶
- کارگردان: دیوید آیر
- بازیگران: ویل اسمیت، جرد لتو، مارگو رابی، یوئل کینامان، وایولا دیویس، جای کورتنی، کارن فوکوهارا، آدواله آکینویه آگباجه، جی هرناندس، کارا دلوین، آیک بارینهولتز، اسکات ایستوود، ازرا میلر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۶ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: یک سازمان مخفی دولتی تصمیم میگیرد چند زندانی بسیار خطرناک را برای تشکیل نیرویی دفاعی فراخواند. اولین مأموریت آنها نجات دنیا از آخرالزمان است.
بعد از آنکه هیث لجر فقید به خاطر بازی در نقش جوکر در «شوالیه تاریکی» (Dark Knight) کریستوفر نولان، اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را گرفت، به یکباره این شخصیت شرور ماندگار تبدیل به بهترین گزینه بازیگران برای حضور پررنگ در فصل جوایز شد. نقشی که هیث لجر در آن یک بازی تا ابد بهیادماندنی ارائه کرد و بر پرده سینما، جوکر را مال خود کرد، حالا میتوانست فرصتی برای درخشیدن دیگران هم باشد. همین شد که جرد لتو، که پیش از این یک اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را هم در دریافت کرده بود، فرصت را مناسب دید که با بازی در نقش دلقک قاتل در فیلم محصول ۲۰۱۶ دیوید آیر «جوخه انتحار» شانس خود را برای بردن یک اسکار دیگر محک بزند. نتیجه این شد که هم مخاطبان از فیلم بدشان آمد و هم منتقدان، و بسیاری آن را یک فرصت سوخته خواندند و تا حد زیادی آن را مدیون بازی بد لتو میدانستند. جوکر یک شخصیت کاملاً بیهوده در این قصه، آنقدر آزاردهنده بود که نگذاشت فیلم ریتم و جذابیت لازم را داشته باشد.
۵. ویلی اسکات در «ایندیانا جونز و معبد مرگ» (Indiana Jones And The Temple Of Doom)
- سال اکران: ۱۹۸۴
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: هریسون فورد، کیت کپشا، آمریش پوری، روشن ست، فیلیپ استون، جاناتان کی کوان
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: روستاییان ناامید هندی از ایندیانا درخواست کمک میکنند تا سنگ عرفانی را پیدا کند و فرزندانشان را از دست فرقهای که بردهداری کودکان، جادوی سیاه و قربانی کردن انسانها را به افتخار الههٔ کالی انجام میدهند، نجات دهد.
مجموعه «ایندیانا جونز» که شهرت جهانی دارد، بینقص نیست اما به خاطر قصهگویی و اکشن سرگرمکنندهاش تحسین میشود و طرفداران زیادی دارد. از میان تمام فیلمهای این مجموعه، «معبد مرگ» تقریباً فاجعه است. حتی خود اسپیلبرگ قبول دارد که فیلم کمی اغراقشده است. او زمانی گفته بود: «من اصلاً از معبد مرگ راضی نیستم. خیلی سیاه و زیرزمینی و مخوف است.»
اما مشکل فیلم فقط سیاهی و مخوف و در بسیاری از لحظات چندشآور بودنش نیست؛ شخصیت زن فیلم، ویلی اسکات با بازی کیت کپشا، کنار تمام سر و صداها و از میان حشره رد شدنها و تصویری اسفناک از هندیها ارائه کردن و مغز میمون و بچهمار زنده خوردن، در کل حضورش جز جیغ و داد هیچ کار دیگری نمیکند. این یک نمونه کلاسیک از نقشهای بسیار ضعیفی است که در گذشته برای زنها نوشته میشد. بسیاری از طرفداران «ایندیانا جونز» این شخصیت را دوست ندارند.
۴. لیوتسیفر سافین، شخصیت بد فیلم «زمانی برای مردن نیست» (No Time to Die)
- سال اکران: ۲۰۲۱
- کارگردان: کری فوکوناگا
- بازیگران: دنیل کریگ، رامی ملک، لئا سیدو، لاشانا لینچ، بن ویشاو، نائومی هریس، جفری رایت، کریستف والتس، ریف فاینز
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: مأمور ۰۰۷ جیمز باند درگیر پرونده پیچیده ربوده شدن یک دانشمند میشود.
خیلیها معتقدند حضور دنیل کریگ در نقش جیمز باند بعضی از بهترین فیلمهای تاریخ کل این مجموعه را ساخته است؛ بهخصوص «کازینو رویال» (Casino Royale) محصول ۲۰۰۶ که از بقیه محبوبتر است. اما کریگ در نقش مأمور ۰۰۷ بهرغم شروع قدرتمندش، پایان خوبی در مجموعه فیلمهای «جیمز باند» نداشت. «اسپکتر» (Spectre) و «زمانی برای مردن نیست» هر دو از جمله بدترین فیلمهای کل تاریخ «جیمز باند» بودند.
یکی از بدترین ویژگیهای «زمانی برای مردن نیست» که اغلب هم فراموش میشود، شخصیت شرور لیوتسیفر سافین با بازی رامی مالک است. با اینکه این مجموعه بعضی از بهترین شخصیتهای شرور تاریخ سینما را خلق کرده است، سافین بدون شک بدترین است، که اهداف عجیب و غریبش هیچ توجیه و منطقی ندارد و در نهایت، هیچ نقشی هم در قصه ندارد.
۳. میسون در «پسرانگی» (Boyhood)
- سال اکران: ۲۰۱۴
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: پاتریشیا آرکت، الار کولترین، لورلای لینکلیتر، ایتن هاک
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: دوازده سال از عمر یک پسربچه و خانواده او، از دوران دبستان تا رسیدن به سن بلوغ و مسائل عمده زندگی خانوادگی، تأثیر مدرسه و اجتماع در او و رنجها و تردیدهای نوجوانی او در این مدت.
شاید حضور «پسرانگی» در این فهرست کمی برایتان عجیب باشد، بهخصوص با توجه به اینکه این فیلم بلوغ تحسینشده ریچارد لینکلیتر نامزد اسکار بهترین فیلم شد و یک اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را هم نصیب پاتریشیا آرکت کرد. این فیلم تقریباً سهساعته داستان زندگی میسون را از بچگی تا دانشکده به تصویر میکشد. لینکلیتر بزرگ شدن این شخصیت و بازیگرش را ظرف دوازده سال نشان داد. خب این خارقالعاده است؛ او فیلم را ظرف دوازده سال ساخته و بزرگ شدن بازیگر نقش میسون و پیر شدن بقیه را به تصویر کشید.
اما مشکل این است که هرچه لینکلیتر تلاش میکند که ما به این قهرمان اهمیت بدهیم، شخصیت او به قدری پرداخت ضعیفی دارد که تقریباً برقراری ارتباط با آن محال است. درست است که قرار است روند طبیعی یک زندگی مثلاً واقعی ثبت و به نمایش گذاشته شود. یعنی لزوماً انتظاری نیست که شخصیت بچه چیز خاصی باشد اما این شخصیت بیخاصیت است. و بازیگرش الار کولترین هم بیشک کمکی به آن نمیکند. او نمیتواند هیچ هویتی به این شخصیت تزریق کند. میسون باید نیروی پیشبرنده فیلم باشد، در عوض توخالی است.
۲. میکا، شخصیت بد فیلم «فعالیت فراطبیعی» (Paranormal Activity)
- سال اکران: ۲۰۰۹
- کارگردان: اورن پلی
- بازیگران: کیتی فدرستن، میکا اسلوات
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: یک زوج جوان از طبقه متوسط به خانهای در حومه شهر نقلمکان میکنند، اما حضور نیرویی در نیمههای شب، که ممکن است شیطانی باشد، آرامششان را برهم میزند. هرچه میگذرد، فعالیتهای مرموز این نیرو بیشتر و بیشتر میشود، بهویژه وقتهایی که زوج جوان در خوابند.
زیرژانر ترسناک «ویدئوی پیداشده» (Found footage) طی سالیان بدنام شد اما به دلایلی کاملاً ناعادلانه. درست است که فیلم ساختن این چنینی زیادی آسان است، اما هیچ ایرادی هم به آن وارد نیست، مخصوصاً که فیلمهای این ژانر در بعضی موارد بسیار ترسناکاند. «فعالیت فراطبیعی» فیلم محصول ۲۰۰۷ اورن پلی با فروش ۱۹۴.۲ میلیون دلاری و بودجه تقریباً ۲۳۰ هزار دلاری، همچنان یکی از پرفروشترین فیلمهای این ژانر است. این فیلم اصلاً نگاه ما به زیرژانر ویدئوی پیداشده را عوض کرد.
«فعالیت فراطبیعی» یک موفقیت تجاری و اثر خلاقانه سینمایی بود اما به هیچ وجه شاهکار نیست. یکی از چندین نکات منفیاش، شخصیت اصلی فیلم، میکاست که اصلاً زیاد دیده نمیشود، اما وقتی حضور دارد بعضی از غیرجذابترین دیالوگهای تمام دوران را از زبان او میشنویم. کارنامه هنری بازیگر نقش میکا اسلوات هم فراتر از مجموعه فیلمهای «فعالیت فراطبیعی» نرفت.
۱. نیوتون اسکمندر در «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» (Fantastic Beasts and Where to Find Them)
- سال اکران: ۲۰۱۶
- کارگردان: دیوید یتس
- بازیگران: ادی ردمین، کاترین واترستون، آلیسون سودول، دن فوگلر، ازرا میلر، سامانتا مورتون، جن مورای، کالین فارل، جان ویت، ران پرلمن، پال برچرد، نیکلاس مکگِـیهی
- خلاصه داستان:در سال ۱۹۲۶، نیوت اسکمَندِر پس از تکمیل سفرهای تحقیقاتیاش برای نگارش کتاب جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها برای توقفی کوتاه وارد نیویورک میشود. اما بر اثر اشتباه ناخواسته یک بیجادو (اصطلاح آمریکایی برای مشنگها یا افرادی که جادوگر نیستند) به نام جیکوب کوالسکی تعدادی از موجوداتی که درون چمدان گسترشیافته نیوت هستند در شهر آزاد میشوند و روابط جامعه جادوگری و غیرجادوگری را دچار بحران میکند.
مجموعه فیلمهای «هری پاتر» (Harry Potter) بین دهه ۲۰۰۰ و دهه ۲۰۱۰ بر اساس مجموعه کتابهای پرطرفدار «هری پاتر» پخش شد و با فروشی بیش از ۵.۶ میلیارد دلار از مجموع هشت فیلم نشان داد که چیز ویژهای است. بنابراین، وقتی مجموعه «جانوران شگفتانگیز» در سال ۲۰۱۶ شروع شد، کمپانی برادران وارنر امید داشت که به همان سطح موفقیت برسد که ظاهراً چنین نشد، و فرنچایز «هری پاتر» امروز غولی خفته در هالیوود معاصر است.
یکی از چندین دلایلی که «جانوران شگفتانگیز» موفق نشد، شخصیت اصلی غیرقابل تحملش نیوت اسکنمندر بود که ادی ردمین نقشاش را بازی کرد؛ یک شخصیت بوالهوس و زبر و زرنگ که در کل سه فیلم هیچ نیروی پیشبرندهای به قصه تزریق نمیکند. ردمین که برای بازی در این نقش تمام تلاشاش را کرده که شخصیت دکتر هو (نام شخصیت اصلی یک سریال بریتانیایی قدیمی به همین نام) را تقلید کند، عملکرد عجیب و غریبی دارد که بیشتر مخاطبان را از دیدن هر سه قسمت مجموعه «جانوران شگفتانگیز» منصرف میکند.
منبع: faroutmagazine