این روزها کمتر ممکن است در جمعی حاضر باشید و صحبت از روانشناسی و تکنیکهای آن به میان نیاید. گاهی اوقات نکات آموزنده و بسیار مفیدی هم در چنین محافلی ردوبدل میشود که گره از کار ما در زندگی میگشاید؛ اما متأسفانه بیشتر صحبتهایی که در این دورهمیها مطرح میشوند چیزی جز روانشناسی زرد و حرفهای زیبای پوچ و بیمحتوا نیستند. اگر مشتاق هستید تا با یکی از بزرگترین مشکلات این روزهای جامعه که همین روانشناسی زرد است بیشتر آشنا شوید، با این مقاله از زومیت همراه باشید.
تعریف روانشناسی زرد
حتماً این روزها به پستها، وبینارها و مطالبی در فضای مجازی برخورد کردهاید که تأکید دارند شما با قدرت بیانتهایی که دارید قادر به انجام هر کاری در زندگی خود هستید. جملات محکم و کوبندهای که به شما میگویند فقط کافی است حرکت کنید تا به هر آنچه که میخواهید برسید و خوشبختی را در آغوش بگیرید. این حرفها و جملات انگیزشی همان روانشناسی زرد مخربی هستند که امروز قرار است با آن آشنا شویم.
در یک تعریف کلی، روانشناسی زرد (Popular psychology) را میتوان هر مطلب غیرعلمی و عامهپسندی دانست که از سوی افرادی غیر از روانشناسان به عامهی مردم ارائه میشود. روانشناسی زرد به صحبت درمورد روان انسان میپردازد و مفاهیمی را بهعنوان مطالب علمی بیان میکند که درواقع هیچ پایه و اساس علمی مشخصی برای آنها وجود ندارد. در روانشناسی زرد همه چیز ممکن است و شما بهعنوان یک انسان منبع قدرتی بیانتها هستید و برای رسیدن به خواستههای خود فقط کافی است اراده کنید.
دلایل محبوبیت روانشناسی زرد در بین مردم
همهی ما در جامعهای زندگی میکنیم که بهگفتهی کارشناسان، بخش قابلتوجهی از افراد آن با مشکلات روانشناختی دستوپنجه نرم میکنند. زندگی در چنین شرایطی با وجود مشکلاتی که همگی با آنها درگیر هستیم باعث میشود تا بسیاری از مردم در دام روانشناسی زرد و بهاصطلاح روانشناسان فعال در این حوزه بیفتند؛ چراکه این افراد با جملات مثبت و انگیزشی خود وعدهی خوشبختی و رهایی از مشکلات را به همه میدهند.
ازسوی دیگر میدانیم که باوجود نیاز گسترده به خدمات روانشناسی، هزینهی دریافت این خدمات در جامعهی ما از توان بسیاری از مردم خارج است. این موضوع سبب میشود تا روانشناسی زرد که با هزینههای بسیار کمتر یا حتی رایگان در اختیار افراد قرار دارد، با استقبال بالایی ازسوی مخاطبان مواجه شود؛ البته بخشی از این استقبال گسترده به ناآگاهی مخاطبان نیز مربوط میشود. مخاطبان روانشناسان زرد عموما افرادی هستند که علم بسیار کمی در زمینهی روانشناسی واقعی دارند و بههمین دلیل نیز بهسادگی در دام روانشناسان زرد گرفتار میشوند.
دلیل بسیار مهم دیگری که برای محبوبیت چشمگیر روانشناسی زرد نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان میتوان ذکر کرد، نسخههایی است که در این حوزه برای افراد و مشکلاتشان پیچیده میشود. روانشناسی زرد درست مثل مسکنی است که دردهای شما را بهسرعت التیام میبخشد و احساس شوق و نشاطی موقت به شما میبخشد. همین موضوع سبب میشود تا استقبال بالایی از جملات انگیزشی و گفتههای روانشناسان زرد بهعمل آید.
تفاوت روانشناسی زرد و روانشناسی واقعی چیست؟
بعد از آشنایی با مفهوم روانشناسی زرد و دلایل محبوبیت آن در بین مردم، نوبت به تفاوتهای این دو میرسد. آشنایی با این تفاوتها به شما کمک میکند تا در دام این جملات بهظاهر زیبا نیفتید و سود کاسبان این حوزه را بیشتر نکنید. در ادامه با این تفاوتها آشنا میشویم:
فقط باید مثبت باشید
یکی از راههایی که به شما کمک میکند تا بهراحتی روانشناسی زرد را از روانشناسی واقعی تشخیص دهید، تأکیدی است که روانشناسی زرد روی مثبتاندیشی دارد. در روانشناسی واقعی، انسان مجموعهای از احساسات مختلف دارد که همگی محترم شمرده میشوند و حق ابرازشدن دارند؛ اما در روانشناسی زرد تأکید میشود که همیشه مثبت باشید و هرگونه احساس دیگری را سرکوب کنید.
همیشه باید تلاش کنید
روانشناسان زرد روی این موضوع تأکید دارند که باید همیشه در تلاش و تکاپو باشید و لحظهای به خود استراحت ندهید؛ چراکه زمانیکه شما درحال استراحت هستید دیگران تلاش میکنند و در مسیر موفقیت گام برمیدارند؛ اما روانشناسی واقعی به شما حق استراحت میدهد و همیشه گوشزد میکند که استراحت بخش مهمی از پازل موفقیت شما است که بدون داشتن آن هرگز تصویر موفقیتتان تکمیل نمیشود.
زخمی که شما را نکشد، باعث قویترشدن شما خواهد شد
حتماً شما هم این جمله را بارها شنیدهاید که: «زخمی که تو را نکشد، قویترت میکند.» این جمله یکی از معروفترین جملههای روانشناسی زرد است و حق زخمیشدن و آسیبدیدن را از شما میگیرد. زخمیهایی در زندگی وجود دارند که تا مدتها و چهبسا تا آخر عمر شما را تحتتأثیر قرار میدهند و بخش مهمی از توان و قدرتتان را از شما میگیرند. در چنین شرایطی نهتنها قویتر نمیشوید، بلکه از خودِ قبلیتان هم ضعیفتر خواهید بود و این کاملاً طبیعی است.
انسان در محدودیتها ستاره میشود
این جمله هم یکی از جملات معروفی است که حتماً تاکنون بارها آن را از افراد مختلف شنیدهاید. منظور از این عبارت این است که شما تحت هر شرایطی میتوانید موفق شوید و موانع و مشکلاتی که وجود دارند دراصل اهرمهایی هستند که به ستارهشدنتان کمک میکنند؛ اما واقعیت این است که ما هرقدر هم قوی و باپشتکار باشیم گاهی اوقات مشکلاتی که در زندگی داریم بسیار بزرگتر و سختتر از توان ما هستند؛ مشکلاتی که تمام جنبههای زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده و ما را از موفقیت باز میدارند.
روانشناسی زرد تأکید دارد که همهی انسانها درصورت تلاش موفق میشوند و هیچ آرزویی نیست که نتوان با تلاشکردن آن را بهدست آورد. این نگاه باعث میشود تا افرادی که باوجود تلاشهای بسیار به آرزوها و اهداف خود نرسیدهاند، احساس ضعف داشته باشند؛ اما واقعیت این است که همه چیز در زندگی به ما و تلاشمان بستگی ندارد و گاهی اوقات ممکن است حتی باوجود زحمت بسیار زیادی که کشیدهایم، به اهداف و آرزوهایمان نرسیم. درست است که بسیاری از افراد در شرایط بسیار سخت و بهقول معروف در محدودیتها ستاره شدهاند؛ ولی در نقطهی مقابل افراد بسیار زیادی هم هستند که شرایط به آنها اجازهی پیشرفت و موفقیت نداده است.
برای ثروتمندشدن فقط باید ذهن ثروتمندی داشته باشید
تلاش و پشتکار ممکن است شرط لازم برای ثروتمندشدن باشد؛ اما مطمئن باشید که شرط کافی نیست و فاکتورهایی مانند شرایط محیطی و حتی شانس هم در این موضوع دخیل هستند. روانشناسی زرد با گفتن جملههایی مانند «کافی است ذهنت را ثروتمند کنی» این باور را در افراد ایجاد میکنند که مقصر ثرتمندنشدن آنها فقط خودشان هستند، نه شرایطی که در آن قرار دارند؛ درصورتی که زندگی واقعی چیزی نیست که تماموکمال در اختیار ما باشد و ما همهی قواعد آن را تنظیم کنیم. مسائل بسیاری وجود دارند که ما انسانها هیچ نقشی در ایجاد و حتی کنترلکردنشان نداریم و مجبور به پذیرش آنها هستیم.
روانشناسی زرد و هدف آن
احتمالاً شما هم تاکنون به این نتیجه رسیدهاید که دنیایی که در آن زندگی میکنیم جایی نیست که همیشه عدالت در آن برقرار باشد؛ اما تصویری که روانشناسی زرد در برابر چشمان مخاطبان و هوادارانش ترسیم میکند دقیقاً برعکس چیزی است که در واقعیت شاهد آن هستیم. روانشناسان زرد همیشه فریاد میزنند که شما به هرچه بخواهید میرسید و مادامی که در تلاش برای رسیدن به اهدافتان هستید، موفقیت در مشتتان خواهد بود؛ ولی سؤال اینجاست که هدف آنها از ساختن این تصویر خیالی در ذهن مخاطب چیست؟
برای پاسخ به این سؤال نخست بهتر است نگاهی به طرفداران این افراد و روانشناسی زرد بیندازید. حتماً شما هم بارها شاهد کارگاههایی بودهاید که با عناوینی چون راز موفقیت و کسب درآمد با قدرت ذهن برپا شدهاند و هزاران نفر هم در آنها شرکت کردهاند. مبالغی که در چنین گردهماییهای به جیب این افراد سرازیر میشود همان پاسخی است که به دنبال آن هستیم. روانشناسان زرد با ساختن دنیایی پوشالی برای مخاطبان خود، آنها را درگیر رویایی پوچ میکنند و خود در دریای ثروتی که به طرفدارانشان وعده میدهند، غرق لذت میشوند.
طبیعی است در جامعهای که مردم آن با کوهی از مشکلات ریز و درشت درگیر هستند، وعدهی رسیدن به موفقیت آن هم با کمترین هزینه و تنها با چند روش ساده و قدرت ذهن، وعدهی جذابی است که میتواند هزاران نفر را جذب خود کند. در چنین شرایطی زمینه برای افراد شیادی چون روانشناسان زرد هم مهیا است تا از ناآگاهی و نیاز مخاطبان خود نهایت استفاده را ببرند و با وعدههای فریبنده، جیبهای خودشان را پر از پول کنند.
معایب روانشناسی زرد در زندگی روزمره
بعد از آشنایی با روانشناسی زرد و هدف آن، بد نیست با معایب آن در زندگی روزمره هم آشنا شویم. در ادامه با چند مورد از مهمترین معایب روانشناسی زرد و تأثیر مخرب آن در زندگی افراد آشنا میشویم:
بار سنگین اضطراب روی دوش افراد
راهکارهای ارائهشده در روانشناسی زرد کاملاً غیرعلمی و گمراهکننده هستند. استفاده از این راهکارها در برخورد با مشکلات و مسائل زندگی روزمره بار اضطراب بسیار سنگینی روی دوش افراد میگذارد. در چنین شرایطی نهتنها موفقیت وعده دادهشده میسر نمیشود، بلکه عملکرد عادی افراد هم تحت تأثیر قرار گرفته و مختل خواهد شد.
کاهش خودباوری
روانشناسی زرد بدون توجه به تفاوتهایی که افراد و شرایط زندگی آنها با یکدیگر دارد، نسخهی واحدی برای همه میپیچد و به افراد میگوید که درصورت تلاش حتماً موفق خواهند شد. این سخنان درحالی زده میشوند که میدانیم هر تلاشی ممکن است با موفقیت و نتیجهی دلخواه همراه نباشد و این موضوع باعث میشود تا اعتمادبهنفس افراد کاهش یابد و باوری که به خود و تواناییهایشان دارند را ازدست بدهند.
کوهی از مشکلات روانی
یکی از پیامدهای بسیار سنگین روانشناسی زرد برای طرفدارانش، درگیرکردن آنها با انبوهی از مشکلات روانی است. توصیههای غیرعلمی افراد فعال در این حوزه باعث میشود تا افراد در زندگی خود با مشکلات روانی متعددی مواجه شوند و همین مشکلات نیز آنها را بهسوی گرفتن تصمیمات غلط در زندگی هدایت کند؛ در نتیجه چنین افرادی در یک دور باطل گرفتار شده و انرژی و زمان خود را بههدر خواهند داد.
جملات انگیزشی و راهکارهایی که روانشناسی زرد در اختیار افراد قرار میدهد، چیزی جز گمراهی آنها بههمراه نخواهد داشت. افرادی که بهدنبال آموزهها و توصیههای غیرعلمی روانشناسان زرد هستند، زمان خود را در مسیری صرف میکنند که در نهایت چیزی جز پشیمانی و ناامیدی نصیب آنها نخواهد کرد. این موضوع یکی از گرانترین تاوانهایی است که افراد مجبور به پرداخت آن در زندگی خود خواهند بود.
لیست روانشناسان زرد
بسیاری از کسانی که در حوزهی روانشناسی زرد فعالیت میکنند حتی مجوز مشاوره هم ندارند و این موضوع زنگ خطری است که نباید ساده از کنار آن گذشت. شمار قابلتوجهی از این افراد درعین نداشتن مجوز و دانش لازم برای دادن مشاوره در زمینههای مختلف، طرفداران بسیار زیادی دارند و حتی جلسات و کارگاههای انگیزشی متعدد هم برگزار میکنند فقط کافی است نیمنگاهی به صفحات این افراد در شبکههای مجازی و تعداد فالورهای آن بیندازید تا بتوانید تصور درستی از عمق این فاجعه داشته باشید.
در سالهای اخیر به همت سازمان نظام روانشناسی و مشاورهی کشور لیست روانشناسان زرد و صفحاتی که بدون هیچ مجوزی به فعالیت در حوزهی روانشناسی میپرداختند منتشر شده است. در این لیست نام افراد معرفی را میتوان دید که طرفداران بسیار سرسختی دارند و جزو افراد سرشناس حوزهی روانشناسی و مشاوره در کشور بهشمار میروند. برای داشتن دیدی بهتر نسبت به این مقوله و آشنایی با آن توصیه میکنیم حتما نگاهی به لیست روانشناسان زرد و صفحاتی که به ترویج این نوع روانشناسی میپردازند داشته باشید.
کتابهای روانشناسی زرد
روانشناسی زرد تنها مختص سمینارها و کارگاهها و پستهای انگیزشی در شبکههای اجتماعی نیست و کتابهای مختلف و ازقضا پرفروشی هم در بازار هستند که اسم آنها در لیست کتابهای زرد قرار میگیرد. در این قسمت به معرفی برخی از این کتابها میپردازیم:
چهار اثر از فلورانس اسکاول شین
چهار اثر، کتاب پرفروشی است که احتمالاً شما هم نام آن را شنیده یا حتی آن را خواندهاید. در این کتاب نویسنده روی این نکته تاکید میکند که محدودیتهای زندگی ما فقط حصارهایی هستند که خود ما دور خود کشیدهایم و خودمان هم میتوانیم آنها را کنار بزنیم. بهگفتهی نویسندهی این کتاب زرد، تنها دلیل موفقنبودن و خوشبختنبودن افراد در زندگی، خود آنها و تفکراتشان است.
کتاب دیگری که در حوزهی روانشناسی زرد طرفداران بسیار زیادی را به خود اختصاص داده کتاب راز است. این کتاب که حتی مستند آن هم بارها دستبهدست شده است، سرشار از جملات انگیزشی و زیبایی است که هر خوانندهی ناآگاهی را جذب خود میکند. افرادی که در این کتاب از آنها نقلقول شده کارشناسان زردی هستند که به شما تاکید میکنند برای خوشبختشدن در زندگی فقط باید روی افکارتان کنترل داشته باشید. بهگفتهی آنها درصورت کنترل روی افکار و داشتن تفکر مثبت در زندگی به هر خواستهای که داشته باشید خواهید رسید.
کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد
در کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد همانطور که از نام آن هم مشخص است، نویسنده روی این نکته تأکید میکند که نخستین و مهمترین گام برای تحقق آرزوها نوشتن آنها است. هنریت کلاوسر در کتاب خود بارها و بارها این نکته را بیان میکند که پس از نوشتن آرزوها باید تفکر مثبت و خلاق را در پیش بگیرید تا بهراحتی به آرزوهایتان برسید و انسان موفقی شوید.
ریچل هالیس در کتاب خودت باش دختر به این موضوع میپردازد که با کنارزدن باورهایی که به دروغ در ذهن ما شکل گرفتهاند، میتوانیم خودِ واقعیمان را شکوفا کرده و موفق شویم. این کتاب که یکی از پرفروشترین کتابهای آمازون نیز بوده تأکید دارد که فقط خود شما مسئول انسانی هستید که در آینده به آن تبدیل خواهید شد؛ نه هیچکس و هیچچیز دیگری.
قدرت تفکر و تغییر
برایان تریسی یکی از نویسندگان معروف در زمینهی روانشناسی زرد است و کتابهای بسیاری در این حوزه دارد. تریسی در کتاب قدرت تفکر و تغییر این نکته را خاطرنشان میکند که برای گرفتن تصمیمات بهتر و ایجاد تغییر در زندگی باید روی قدرت تفکرتان حساب باز کنید و با کمک آن مسیر زندگی خود را به سمت موفقیت و خوشبختی تغییر دهید.
اصول موفقیت یکی دیگر از کتابهای برایان تریسی است که در آن به معرفی اصولی ساده برای رسیدن به موفقیت میپردازد. این کتاب در لیست کتابهای روانشناسی زرد قرار دارد و اصول ارائهشده در آن تفاوتهای فردی بین انسانها و شرایط آنها را نادیده میگیرد؛ تفاوتهایی که باعث میشوند تا اصول یکسان برای انسانهای متفاوت نتایج متفاوتی هم بههمراه داشته باشند و نتوان آنها را به همه توصیه کرد.
حرفهایی که در روانشناسی زرد و از زبان روانشناسان زرد میشنویم، در ابتدای کار بهقدری خوشایند و آرامبخش هستند که پذیرفتن زرد و بیپایهبودن آنها برای هرکسی دشوار است؛ اما همانطور که دیدید، عواقبی که پیروی از این آموزهها بهدنبال دارد بسیار سنگین و دردناک هستند. شما چه کتابهای دیگری در حوزهی روانشناسی زرد خواندهاید که معتقد هستید حتی ارزش یکبار خواندن هم ندارند؟